سیدمحمد داداشی یاسمین
بعد اینکه حال مامانی بهتر شدو سید محمدم گل پری شد وقتش بود ک مامان جونی هم ب درس و دانشگاش برسه آخه ی ماهی از شروع ترم جدید گذشته بود (مهر 92) . روزایی ک مامانی کلاس میرفت خاله مهدیس خاله مهسا رو میاورد خونه ی ما تا تو هم کنار نی نی خاله یاسمین زهرا ک(دو ماه ازت بزرگتره) می می بخوری . تا وقتی هم بر میگشتم پیش پسرم میموندن . خاله جونی میگه گاهی اوقات ک یاسی میخواست می می بخوره تو هم اخماتو میکشیدیو می می میخواستی .برای همین دردونه ی بابامامانی داداشی کوچولوی یاسمینه. از همین جا از خاله جونا مهشیدویاسمین جون وباباییاشون بخاطر اینکه منو مامانی رو تنها نزاشتن و کمک کردن مامان جونی ب درسش برسه تشکر میکنیم. الان هم ک مام...
نویسنده :
مامانیش
23:52